آرتميس عزيزمآرتميس عزيزم، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

@@ عشق و زندگي = آرتميس @@

نقاشی

1392/10/4 15:14
نویسنده : بابا کامبیز
634 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به شاه پري مامان

نفسم يه مدتي بود كه خيلي بيتابي ميكردي  دوتا از دندونات ميخواستن در بيان كه خيلي اذيت شدي الان يه دونش از لثه هات زده بيرون  خدا كنه زودتر دندونات در بيان راحت بشي عزيزمنگران

 نا زدونه مامان از همون اول علاقه زيادي به مدادو خودكار داشتي منم برات يه جعبه مداد رنگي گرفتم اما چون هميشه اونهارو ميكردي توي دهنت جمعشون كردم الان مدتيه كه مداد رنگي هاتو برات ميارم  و خودم هم كنارت ميشينم كه توي دهنت نكني 

بعضي وقت ها خودت نقاشي ميكشي بعضي مواقع هم دست منو ميگيري مداد بهم ميدي واشاره به دفتر ميكني كه برات نقاشي بكشم 

اگه ماشين بخواي بكشم ميگي ديد ديد 

اگه هم جوجه بخواي ميگي جوجو

به باد كنك هم ميگي بادبادي

بعضي مواقع اينجوري روي زمين دراز ميكشي و نقاشي ميكشي نميدونم چه علاقه اي داري كه بايد توي دفتر يادداشت مامان نقاشي بكشيمتفکرمتفکر

.

  اينجا داري فكر ميكني خودت نقاشي بكشي يا من

 

.

  داري مدادتو ميدي بمن كه برات نقاشي بكشم

.

  اينجا بهت ميگم نه مامان خودت بكش البته هميشه حرف گوش كن نيستي ها بعضي مواقع البته بيشتر مواقع مرغتون يه پا داره 

البته نه اصلا مرغت پا ندارهخنده

 

يه ني ني ناز نازي

داره ميكشه نقاشي

 

.

 ببين چطوري دستتو تكيه گاه خودت كرديخیال باطلبغل

 

.

 

 پيكاسوي مامان ببين چقدر مهارت داري كه با هر دو دست نقاشي ميكشياز خود راضیاز خود راضیاز خود راضی

.

 

 واما.........

دختر كتابخون مامان تصميم گرفت كتابهارو با جديت بيشتري بخونه كه ماحصل كار اين شد كه ميبينيد

.

 اين چند تا هم قرباني هاي بعدي هستند 

البته چند تاي ديگه هم برات خريدم كه همه رو جلو دستت نميزارم

ديروز هم رفتيم نمايشگاه كتاب از اونجا هم چند تا كتاب برات خريدم

 

.

 

 آخ آخ داشت يادم ميرفت هنر دست  دختر نقاشمو بزارم 

نميدونم كي اين اثر هنري رو خلق كردي 

بعدش اومدي تو آشپزخونه دست منو گرفتي ميبري اينو نشونم ميدي و ميگي واااااااييييي

البته به واي ميگي بااااااايييييي  دقيقا همينقدر حروف رو ميكشي

بعضي وقت ها هم ميگي واه واه چه كار زشتي البته به زبون خودت كه من نميتونم اينجا بنويسمش

 

.

 چهارشنبه 92/10/04

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (23)

❤خونه نمدی❤
4 دی 92 17:20
مامان با سلیقه سلام اگه میخوای هرکی میاد تو اتاق نی نی خوشگلت انگشت به دهن بمونه یه سر به خونه نمدی بزن کارای تک و شیکی که تو هیچ مغازه ای نمیتونی پیدا کنی منتظرت هستم www.namadi.ir ارسال به سراسر ایران با تشکر خونه نمدی
ژاله مامان آیدا
4 دی 92 18:21
مامان جون می تونی برای نی نی حلقه اسم ، آویز گیفت تولد ، ... خوشگل انتخاب کنی کافیه یه سری به کادونمدی بزنی http://kadonamadi.blogfa.com آویز اتاق نی نی ، گیفت تولد ، تابلو ،... هر کدی که دوست داشتی برام تو سایت پیغام بزار و آدرس سایت یا ایمیلتو برام بنویس ژاله مامان آیدا
مامان عطرین
5 دی 92 2:05
سلام به روی ماه نفاش باشی کوچولو تو هم مثل عطرین وقتی میخوای چیزی بکشی میخوابی روی زمین ؟؟؟؟؟/ این ادا اطوارها را از کجا یاد میگیرین شما شیطونها؟ خاله جون چه خبر کم پیدایین دیگه به ما سر نمیزنین؟
بابا کامبیز
پاسخ
واقعا اين ها از كجا ياد ميگيرن بعضي وقت ها يه كارهايي ميكنه كه مجبور ميشم بچلونمش جوجو هم اعتراض ميكنه كه چرا ميچلونمش
zohre maman kiyan
5 دی 92 7:39
قربونت برم نقاش کوچولو امان ازین دندون در آوردن مامی جون شاه پری کتابخون خوش زبونم میبوسمت
بابا کامبیز
پاسخ
مرسي زهره جان از همدرديت واقعا امان از اين دندون در آوردن دخمليم خيلي اذيت ميشه كيان نازمو ببوس
zohre maman kiyan
5 دی 92 7:40
الهام جونم خصوصی داری
بابا کامبیز
پاسخ
مرسي زهره جونم
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
7 دی 92 9:33
پیکاسو کوچولو مرواریدت مبارک
بابا کامبیز
پاسخ
ممنون خاله مهربونم
SaYa
7 دی 92 18:50
عزیزدلم سلام خوبی فدای این خانوم توشگله چه دلبر شده ماشالله عزیزدلم ایشالله یه نقاش عالی میشی در آینده آفرین گلم
بابا کامبیز
پاسخ
سلام سایا جون مرسی گلم آره هم دلبر شده هم دلبری میکنی در حد المپیک
مامی ارمیا
8 دی 92 11:49
الهی فدات بشم کوچولوی ناز. میدونم چه دردی رو بابت دندون تحمل میکنی و به بیقراریاتون آشنام خاله جون . کاش زودتر همش دربیاد تا اینقد اذیت نشین .... ولی صبرتون تحسین داره خاله جون راستی خیلی هنرمند شدی ها جوجو کوچولو....
بابا کامبیز
پاسخ
خدا نكنه خاله مهربونم چه خوب كه درك ميكنيد وچقدر بد كه شما هم تجربه كرديد مرسي خاله جون درواقه هنرمند تر شدم
خاله ی آریسا
14 دی 92 14:31
ای جونممممممممممم ببینی چجوری دمر خوابیده و نقاشی میکشه خیلی بامزه و شیطون شدی عروسک
مامی وانیا
14 دی 92 18:28
نقاش کوچولو دندون جدید مبارک خیلی قشنگ مداد رو دست گرفتی عزیزم
مامان روژینا
15 دی 92 10:33
عکسای نقاشیهای نقاش کوچولوی منو نذاشتی که خاله ببینه مامانی!
بابا کامبیز
پاسخ
عزيزم حتما پست بعدي نقاشيهاشو ميزارم ممنون از حضورتون
الهام(مامان اميرحسين)
15 دی 92 16:14
BoOss♥ ♥BoOss♥…..♥BoOss♥ ♥BoOss♥..........♥BoOss♥ ♥BoOss♥.......♥BoOss♥ ♥BoOss♥..♥BoOss♥ ♥BoOss♥♥BoOss* ♥BoOss♥……..♥BoOss♥ ♥BoOss♥............♥BoOss♥ ♥BoOss♥..………♥BoOss♥ ♥BoOss♥………♥BoOss♥ ♥BoOss♥♥BoOss♥ .............♥BoOss♥ ....♥BoOss♥....♥BoOss♥ ...♥BoOss♥........♥BoOss♥ ..♥BoOss♥..........♥BoOss♥ .♥BoOss♥...........♥BoOss♥ ...♥BoOss♥…...♥BoOss♥ ....♥BoOss♥....♥BoOss♥ .............♥BoOss♥ .............♥BoOss♥ ....♥BoOss♥....♥BoOss♥ ...♥BoOss♥........♥BoOss♥ ..♥BoOss♥..........♥BoOss♥ .♥BoOss♥...........♥BoOss♥ ...♥BoOss♥…...♥BoOss♥ ....♥BoOss♥....♥BoOss♥ .............♥BoOss♥ .........♥BoOss♥ ...♥BoOss♥...♥BoOss♥ .♥BoOss♥.......♥BoOss♥ ...♥BoOss♥......♥BoOss♥ ......♥BoOss♥ ...........♥BoOss♥ ♥BoOss♥......*BoOss♥ .♥BoOss♥…....♥BoOss♥ ...♥BoOss♥...*BoOss
الهام مامان علیرضا
17 دی 92 23:51
عزیزم م م م نقاشی هات خیلی قشنگه خصوصا اونی که رو دیوار کشیدی میگم پس خاله الهامت کجا رفت این چه تصمیمی بود که از تصمیم کبری هم سخت تر گرفته شد
بابا کامبیز
پاسخ
سلام خاله جونم مرسي از نظر لطفتون ميبينيد ديوارو چه خوشكل كردم ولي نميدونم چرا ماماني تشويقم نكرد
مامان ایمان
18 دی 92 18:10
مامان ایمان
20 دی 92 19:17
___________________-------- _________________.-'.....&.....'-. ________________\.................../ _______________:.....o.....o........; ______________(.........(_............) _______________:.....................: ________________/......__........\ _________________`-._____.-'شاد باشي مهربون ___________________\`"""`'/ __________________\......,...../ _________________\_|\/\/\/..__/ ________________(___|\/\/\//.___) __________________|_______|آرزومند آرزوهــــاي قشنگت ___________________)_ |_ (__ ________________(_____|_____) ............ *•~-.¸,.-~* آپ کردم *•~-.¸,.-~*............
بابا کامبیز
پاسخ
حتما ميام پيشتون
مینا مامان روشا
21 دی 92 10:43
قربون نقاش خانم ناز نازی بووووووووووووووووووس
بابا کامبیز
پاسخ
ممنون خاله مهربون
مامان عبدالرحمن اویس
23 دی 92 18:08
پیکاسوی خوشگلم نقاش کوچولوی بانمکم چقدردلم واست تنگ شده بود ان شاالله که همیشه سالم وسرحال باشی
بابا کامبیز
پاسخ
سلام به خاله مهربون خودم ما هم دلمون تنگ شده بود خوشحالم دوباره بهمون سر زديد
مامان کیان
28 دی 92 3:16
الهی بگردم خوشمل خاله .ایشالا مرواریدات زود زود بدون درد در بیان با پرنسس ما انقده اذیت نشه پیکاسو کوچولو نقاشیلت حرف ندارن مامانی معلومه خیلی باهوشهکه با این سن کمش اینطور با علاقه هنر نمایی می کنه
بابا کامبیز
پاسخ
ممنون خاله مهربونم منم اميدوارم دندوناش زودتر دربياد ممنون خاله كه از نقاشيهام تعريف ميكنيد پست بعدي حتما از نقاشيهام عكس ميزارم
مامی ارمیا
28 دی 92 11:26
دلتنگتیم
بابا کامبیز
پاسخ
عزيزم ما هم خيلي دلتنگتون بوديم
مامان امیرعلی گلی
29 دی 92 1:47
آفرین نقاش کوچولو
بابا کامبیز
پاسخ
ممنون خاله مهربونم
maman sonia
29 دی 92 13:26
یمن مقدم رسول خاتم معطر آمده محیط عالم مولد صادق آل محمد مقارن گشت با میلاد احمد میلاد نبی اعظم (ص) و امام صادق (ع) مبارک باد
بابا کامبیز
پاسخ
ممنون عزيزم بر شما هم مبارك سونيا جونو ببوس
مامان کیان کوچولو
13 بهمن 92 19:43
آفریـــــــــــــــــــن نقاشیت خیلی خوشمله عزیزم .
بابا کامبیز
پاسخ
مرسي خاله جون هر روز دارم پيشرفت ميكنم جايي نمونده كه نقاشي نكرده باشم
مامان عطرین
22 بهمن 92 14:57
اخ اخ نمیدونم چه سریه این ورورجکها کاراشون اینجوریه عطرین هم بار اول که مداد دادم دستش خوابید روی زمین و نقاشی کرد بعدشم دور از چشم من کاغذ دیواری رو مزین کرد
بابا کامبیز
پاسخ
عجب پس دخملي شما هم حسابي اثر هنري خلق كردند