آرتميس عزيزمآرتميس عزيزم، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

@@ عشق و زندگي = آرتميس @@

به جا مانده

1392/11/2 8:45
نویسنده : بابا کامبیز
411 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به ناز دخترم

ببخشيد نفسم مدتيه نرسيدم وبتو آپ كنم الان هم چند تا عكس مربوط به قبل ميشه كه ميخوام برات بزارم 

اين قبل از اينكه ببرمت حمام خودتو پيچيدي به پتو آب ميخوريخنده

وقتي هم ميخواستم پتو رو بردارم ميگي سرده سرده  يعني پتو رو برندارم 

دوباره كشيدي رو سرت

.

.

 

چند تا عكس هم مربوط به يلداست اينقدر دير شده كه ديگه منصرف شدم بزارم اما بعد گفتم ثبت خاطره هست تاريخ ثبتش مهم نيست

.

 داشتم تو آشپزخونه كارهامو ميكردم 

 اولش ساكت و آروم نشستي عكستو گرفتم اما بعد خواستي آش تست كني

.

 

niniweblog.com

.

 

 

 چون كمي سرما خوردگي داشتي ترجيح دادم بستني تو يخچال بمونه البته خودمون دور از چشم تو  خورديمزبان

 

 .

 

niniweblog.com 

.

niniweblog.com 

 

 .

 

niniweblog.com 

 .

niniweblog.com 

 

 .

 

Sometimes it is hard 
To put feeling into words 
But I want you to know 
How you affect me  

 

 

niniweblog.com 

 

پسندها (1)

نظرات (16)

مامان تارا
2 بهمن 92 9:06
آرتمیس خانوم خوشگلم میای به دخملی من رای بدی عسیسم بیا وب دخملی شکلک و به شماره 2 تارا رای بده آدرسش هم اینه : http://dokhmalysheklak.niniweblog.com/ ممنون گلم
مامی ارمیا
2 بهمن 92 11:44
خوش اومدی خاله جون.... دلتنگت بودیم چقد ناز شدی با اون پتوی قرمز
بابا کامبیز
پاسخ
ممنون خاله مهربونم ما هم دلتنگتون بوديم
مامان عبدالرحمن واویس
6 بهمن 92 18:57
ارتمیس ججججججججججججججججون واقعا خوش عکسی یامامانی عکاس خوبیه عزیزم یلدای گذشتت مبارک
بابا کامبیز
پاسخ
خوب ديگه خاله جونم خوشكليه ديگه نميشه كاريش كرد مامانم كه ميگه خودم از عكسهام خوشمل ترم
مامان جوجو
9 بهمن 92 14:13
سلام آرتمیس جون ماشاا.. خوشمل و خوردنی شده . خدا حفظش کنه .
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
9 بهمن 92 18:07
سلام عزیزم خوب کردی عکسهای یلدا رو گذاشتی اخه خاطراتش بمونه اینجا قشنگ تره
بابا کامبیز
پاسخ
ممنون زهرا جونم آره خودم هم براي همين گذاشتم اينجوري دخملي هم ميفهمه چقدر وروجك بوده كه من وقت كم آوردم
خاله ی آریسا
10 بهمن 92 10:36
مثل همیشه ناز و خوشگلی عزیزم میبوسمت خیلی محکمممممممممممممممممممممم
بابا کامبیز
پاسخ
مرسي خاله مهربون عزيزم شما هم آريسا جونو ببوسسسسسس محكمممممممم
امیرحسین کوچولو نفس ما
11 بهمن 92 3:05
ماشاالله به این دختر خوشکل..چه تزئین زیبایی روی سالاد ماکارونی بود..البته شاید الویه بود.به هر حال عالی بود
بابا کامبیز
پاسخ
مرسي خاله جون قبل شما رو نداره مرسي از حضورتون
مامان کیان کوچولو
13 بهمن 92 19:41
عزیزم دلم تنگ شده بود .. خوشمل خانووووم ... قربون اون چهره با نمکت برم ..
بابا کامبیز
پاسخ
ممنون خاله جونم ما هم دلمون براتون تنگ شده بود
انسیه
16 بهمن 92 13:42
ای جااااااااانم خب سردش بوده دیگه
بابا کامبیز
پاسخ
آره ديگه البته بكم زيادي احساس سرما كرده
الهام(مامان امیر حسین)
20 بهمن 92 23:46
سلام عزیزم عکسات ناز شدن! خاله الهام کجاست پس؟؟
بابا کامبیز
پاسخ
سلام دوست جونم منم همين جا هستم زير سايتون خيلي زود بهتون سر ميزنم
مامان عطرین
22 بهمن 92 14:55
ماشالا چقدر با اون پتو با نمک شدی عزیزم خاله جونش از قول ما لپشو بکش بعدشم ببوسش
بابا کامبیز
پاسخ
مرسي خاله جون شما هم ناز دونمون رو ببوسيد سعي ميكنم اولين فرصت بيام پيشتون
الهام مامان علیرضا
22 بهمن 92 15:30
چه سفرۀ هنرمندانه ای دلمون خیلی تنگ شده بود
بابا کامبیز
پاسخ
خواهش ميشه الهام جون شما كه هنرمند تري نميدونم چرا نميرسم زود به زود بيام
مامان آروین
23 بهمن 92 13:42
ایییییییییییییییییی جوووووووووووووونم دلمون برات تنگ شده بوووووووووووووووووود قربووووووووون دخملی ناز و قشنگم بووووووووووووس بووووووووس
بابا کامبیز
پاسخ
سلام دوست خوبم مرسييييييييييي از محبتت گلمممممم منم واقعا دلم براي آروين جون تنگ شده بود از طرف من ببوسش
خاله ی آریسا
26 بهمن 92 10:04
همه ی مامانا سرشون شلوغ شده از بس این نی نی ها شیطونن دلمون برات تنگ شده بود کوچولو موچولو
بابا کامبیز
پاسخ
واقعا همين طوره عزيزم خيلي شيطون شده ممنون خاله مهربون ما هم دلمون براي شما و آريساي عزيز تنگ شده بود
انسیه
3 اسفند 92 14:41
مامان ایمان
7 اسفند 92 17:19
سلام عزیزم خیلی وقته بودی خاله جون دلم واست تنگ شده بود چه عکسهای قشنگیییییییییی قربونت بشمممممممممم با خالت زود زود می اومدید پیشمون الان دیگه نمیایییییییییییی یادت باشهههه