آرتميس عزيزمآرتميس عزيزم، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

@@ عشق و زندگي = آرتميس @@

كمك به ماماني

1392/3/21 17:26
نویسنده : بابا کامبیز
414 بازدید
اشتراک گذاری

من امروز خيلي كار كردم در ضمن به مامانم هم اجازه دادم يه مدتي به كارهاش برسه (حدودا روي هم رفته يه سي ثانيه اي شد البته خودم ميدونم زمان زياديه اما خب ديگه ماماني هم بايد يكمي استراحت كنه )niniweblog.comniniweblog.com

اين مدتي كه داشتم با خودم بازي ميكردم دوتا جوجو برداشتم وتصميم گرفتم بهشون ياد بدم كه چطوري راه برن از اونجايي كه دوتا بودن مجبور شدم اينجوري ببرمشون يه خط زرد كشيده شده توي تصوير ميبينيد اين همون جوجوي دومه  از اونجا كه من به سرعت نور جا به جا ميشم موقع عكس گرفتن از اين اتفاق ها زياد ميافته

.

جوجو هارو تا جلو آشپز خونه آوردم وچون احساس خستگي كردم تصميم گرفتم كه كمي روي پله آشپزخونه بشينم و صداي جوجو هارو در بيارم 

.

اينجوري وقتي اونهارو به هم ميزنم صدا ميدن

.

از اونجايي كه ديگه وقت استراحت مامانم تموم شده بايد بياد و بمن برسه 

منو ماماني تصميم گرفتيم كاميون منو ببريم كارواش البته فكر نكنيد همه كارهارو مامانم انجام داد هاا

كار اصلي با من بود من اينجا داشتم با لبام بازي ميكردم( انگشتامو به لبام ميزنم وميگم بووووووو....بووووو.) ماماني هم در حال شستن كاميون

.

.

.

اينجا دارم ما مانمو تشويق ميكنم براش دست ميزنمتشویقتشویقniniweblog.comهورا 

احساس قدر شناسيم موج ميزنهاز خود راضیاز خود راضیاز خود راضی

.

اينجا منو كاميونم پشت يه سرعت گير مونديم ماماني لفطا بيا اين سرعت گيرو جمع كن

.

وبراي اينكه حوصله ام سر نره  يكمي ديگه با هنر خودم آهنگ توليد ميكنم

.

اينجا هم يه برخورد كوچولو پيش اومده اين كالسكه رو درست پارك نكردن دقيقا روبروي منه 

البته اينم از كارهاي مامان خانمه آخه نه اينكه من روي كاشي ها در چشم برهم زدني

طول وعرض حياط رو طي ميكنم اينجوري منو متوقف كردن

.

منم كه عمرا كم بيارم دارم هلش ميدم نیشخند

.

اينم نماي پاياني

.

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (27)

الهام مامان علیرضا
21 خرداد 92 17:52
وای مامانی چقدر سبک نوشتنت جالب بود

بیــــــــــــــــــــــــــــــــست+20

النگوهاشو ببین اوضاع مالی خیلی رو به راهه آرتمیس جون

عکس هاتون هم خیلی قشنگ شده

اول فکر کردم جوجو واقعیه گفتم چه دختر شجاعی

فدات بشم که پشت سرعتگیر موندی






مرسي عزيزم لطف داريد اي بابا اين دخملي ما وقتي يه دستش النگو نباشه يه نگاه بمن ميكنه يه نگاه به دستش يعني كه اين يكي نداره فكـــــــــر كن


SaYa
21 خرداد 92 18:16
سلام ممنونم از حضورتون تشکر لطف داری الهام جان آرتمیس خانم خوشگلم ببوس دیگه ریزش دیگه' راستی نوشته ها همیشه رمزدار نیست تا چند روزی بعد از آپ کردنم بازن و میتونید بخونیدشون مررررسی از حضورتون خسته هم نباشید بابت کمک کردن
الهام مامان علیرضا
21 خرداد 92 21:23
سلام موقعی که میخواید وارد بشید زیر پنل ورود گزینه ای هست به نام ورود به وبلاگ های گروهی اول باید اونو بزنید و مراحل بعدی رو دنبال کنید. راستش منم این کارو نکردم فقط چون دیده بودم بهتون گفتم ولی راهش همینه. بازم اگه مشکلی بود در خدمتم.می تونی تو قسمت پرسش و پاسخ هم مطرح کنی تا بهت جواب بدن.


مرسي از پيشنهادت اما اين راه هم فايده اي نداره ولي تو قسمت پرسشها مطرح ميكنم
فاطمه و فائزه ❤♫ ♥ زويشا ♥ ♫❤
22 خرداد 92 3:10
________$$$$$$
_________________$$$$$$$$
________________$$$$$$$$$$
_________________$$$$$$$$$$$
__________________$$$$$$$$$$___
____________________$$$_$$$$$$_$$
__$$$___$$$ _________$$$_$$$$$_$$
_$$$$$_$$$$$_______$$$$$$_$$$$$
_$$$$$$$$$$$______$$$$$$$$$
___$$$$$$$_______$$$$$$$$$$$
_____$$$$________$$$$$$$$$$$$
_______$__________$$$$$$$$$_$$$
________$__________$$$$$$$$__$$$
_________$_________$$$$$$$____ $$
__________$_______$$$$$$$$_____$$
___________$_____$$_$$$$$$_____$$
____________$___$$__$$$$$$$___ $$
_____________$_$$___$$$$$$$$__$$
______________$_____$$$$$$$$___
_______________$____$$$$$$$
____________________$$$$$$
____________________$$$$$
____________________$$$$
____________________$$$$
____________________$$$$
____________________$$$$
____________________$$$$$
____________________$$$$$$
____________________$$$$$$$
____________________$$$$$$$$
____________________$$$$_$$$$
____________________$$$$__$$$$
____________________$$$$__ $$$$
____________________$$$$___$$$$
__________________ $$$$$___$$$$$
_________________ $$$$$$___$$$$$$
___________________$$$_____$$$_$
_________________$$$_$__$$$$__$

آپيــــم دوست خوبم...منتظرتيم.....


نماي پايانيت يه طرف همه عكساي نازت يه طرف!!!!


دوست جونيا هررروز ميام بهتون سر ميزنم
ولي نميدونم چرا نميشه نظر گذاشت كد امنيتي برام وارد نميشه كه نظرمو ثبت كنم
مامان سونیا
22 خرداد 92 9:45
ای جونم عزیزم چه بازی میکنه با جوجوها خوب 30 ثانیه ام خودش کلی برای یک مامان و تازه مگه مامان به غیر از رسیدن به بانوآرتیمیس کار دیگه ای هم داره البته به جز گذاشتن مانع و سرعت گیر بر سر راه دخمل که نتونه راحت حرکت بکنه و به همه جا سر بزنه
الهام مامان علیرضا
22 خرداد 92 10:26
عزیزم من این کار و نکردم ولی فکر می کنم تو یکی از وبلاگ ها دیده بودم کار خوبی می کنی تو قسمت پرسش و پاسخ مطرح می کنی فکر می کنم این سوال قبلا هم مطرح شده بود تو قسمت آرشیو پرسش های فنی بگرد شاید باشه.
خاله پارمیدا
22 خرداد 92 10:32
الهییییییییییییییییییی خو نی نیه شیطون چرا رفتی تو حیاط؟
الهام مامان علیرضا
22 خرداد 92 10:32
عزیزم نمیخواد تو پرسش و پاسخ مطرح کنی من امتحان کردم تو وب خودم درست شد یه یوزر جدید ساختم به اسم بابایی یه مطلب ارسال کردم درست شد اسم نویسنده هم ثبت شد
مائده(ني ني بوس)
22 خرداد 92 13:06
خوشبحال آرتميس جون كه ماماني كاميونشو بره كارواش مواظب باش خودت خيس نشي


مرسي خاله جون مواظبم
مامان محمدرضا
22 خرداد 92 13:36
سلام خواهر خب دوست نداره بهت کد بده مگه زورهههههه؟ منم بهشون اطلاع رسانی کردم تا دعواش کنن تا بلکه بهت کد بده شاید نشناخته شما رو خودتو بهش معرفی کن بگو مامور مخصوص حاکم بزرگ هستی تا شاید کد بده.


اي خواهر دلت خوشه ها اگه خود حاكم بزرگ رو هم بيارم فكر نميكنم فايده اي داشته باشه
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
22 خرداد 92 14:58
چه دخمل کاریی
واقعا دستت درد نکنه اینهمه به مامانت استراحت دادی


آره واقعا ميبيني خاله جون چه دخمل ماهي ام چقدر به فكر مامانم هستم
شقایق
23 خرداد 92 1:43
فداش بشم شیطونکم




خدا نكنه خاله جون مرسي كه بهمون سر ميزني


خاله ی آریسا
23 خرداد 92 8:37
کوچولوی ناز حسابی شیطونی کردیا ای جانم پاهاشو نگاه بوووووووووووووووووووس
الهام مامان علیرضا
23 خرداد 92 8:42
عزیزم
مشکلت حل شد؟
تو لینک دوستان علیرضا روی "ترنم جون" کلیک کن اونا نویسنده ها رو مجزا کردند برو و ازش راهنمایی بخواه
البته اگه خودت هم تلاش کنی میشه چون من هم تونستم


مرسي گلم از پيشنهادت حتما بهشون سر ميزنم
مامان عبدالرحمن واویس
23 خرداد 92 15:59
ارتمیسم عزیزم فدای اون پاهای خوشگلت بشم که مامانی نامردگذاشته توی اپ اینجوری بشن


خدا نكنه خاله جونم فقط شما منو درك ميكنيد ميبينيد ترو خدا بعدشم ميگن من آب بازي كردم من به اين آرومــــــــــــي
مامان کیان کوچولو
24 خرداد 92 1:47
عزیزم سلام من همیشه که میام سر میزنم به وب آرتمیس جون ....
نظر هم میذارم واسش ..شاید هم مشکلی پیش میاد و نظر ها ثبت نمیشن چون بیشتر تند تند کارارو انجام میدم ..
چشم عزیزم از این.به بعد بیشتر میام و البته با دقت .
البته بگم بعضی وقها که میام وب ، عکسا باز نمیشه ..
تورو خدا ازم ناراحت نشین ..
خیلی درگیرم .. شبا هم با چشای خوابالو میام وبلاگ .


سلام مرسي گلم كه اومدين ولي هيچ نظري ثبت نشده بود فكر كردم سر نميزنيد
مامان کیان کوچولو
24 خرداد 92 1:48



مرسي از اين همه ابراز محبت ما هم دوستون داريم خاله مهربون
مامان محمدرهام جون
24 خرداد 92 23:46
ای جونم سرعت گیر ورد جوجه حظی به ما داد که نگو ونپرسبوووووووووووووس برای الهه ی زیبایی


مرسي گلم شما خيلي لطف داريد بوس براي محمد رهام عزيز
مامان محمدرهام جون
24 خرداد 92 23:48
شرمنده ولی طبق اطلاعات من توی مدیریت وبلاگ وارد قسمت تعیین چند نویسنده برای وبلاگ بشید ومشخصات نویسندگان رو ثبت کنید


ممنون از اطلاعاتتون ماماني مهربون
مامان ایمان
25 خرداد 92 2:12
سلام الهام جان شرمنده من این مدت نتونستم بیام پیشتون سرم خیلی شلوغ بود الهی خالش فداش شهههه



خواهش ميكنم گلم ميدونم سرتون شلوغه وروجكمونو ببوسيد
مامان ارمیا
25 خرداد 92 13:09
وای خدا فسقلی ناز تو هم مثه پسر من چقد شری و بانمک.


خدا واسه خاله جونت و ... بقیه نگهت داره .


راستی الهام جون سن آرتمیس رو وبش صحیح نمایش داده میشه ؟؟؟؟[









آره عزيزم آرتميس جون الان9ماهشه چطورمگه؟؟؟







زهرا مامان ایلیا
25 خرداد 92 17:57
سلام عزیزم پست سالگرد ازدواجم کامل نیست رمزشو بعدا بهت میدم رمز جشن پوشکم بیا خصوصی برات گذاشتم
الهام مامان علیرضا
25 خرداد 92 18:29
مامان کیان کوچولو
26 خرداد 92 14:07



انسیه
26 خرداد 92 18:21
ای جاااااااااااااااانم چه نازی تو
الان میخورمت.....


واااي ماماني خاله ميخواد منو بخوره
مریم--------❤
29 خرداد 92 18:19



مرسي گلم ولي آدرستون كو ؟؟؟
راحله
1 تیر 92 18:56
وووووییی وووووییی قلپوووونش بشم


خدانكنه خاله جون