نوروز1392
عزيز دل خاله عيدت مبارككككك
نازگلكم امسال اولين نوروزت بود الهي 100ساله شي نه 120 ساله شي نه 120 سال كمه هميشه زنده باشيييييي
امسال عيد تصميم گرفتيم بريم چابهار خونه عمو محمود شما عمو محمود دو تا ني ني ناز داره كه مرتب زنك ميزنن كه شما كي ميريد خونشون
اوا خاله جووون داخل ساك چكار ميكني؟؟
به همه پيشنهاد ميكنم يه بار بريد توي ساك خيلي حال ميده
ولي خاله واقعا خيلي برات سخت بود توي ماشين خيلي زود حوصله ات سر ميرفت چند دقيقه يه بار ميرفتي بغل مامانت بعد ميومدي بغل من بين راه هم توقف ميكرديم كه شما يه آب و هوايي عوض كنيد دوباره راه ميفتاديم منم هر بازي كه بلد بودم انجام دادم كلي برات شعر خوندم ماماني هم چندتا از اسباب بازيهاتم كه دوست داشتي برات برداشته بود بعضي وقتها هم ميخوابيدي انگار حركت ماشين برات لالايي بود
بين راه اصلا نشد ازت عكس بگيريم وقتي به يه جايي ميرسيديم كه استراحت كنيم اينقدر خسته بوديم كه ديگه حالي براي عكس گرفتن نبود
البته همين كه تو يكم برامون ميخنديدي همه خستگي راه ازتنمون در ميرفت
بالاخره رسيديم
واااي خاله جون عجب جذبه اي داري منو كه حسابي گرفت
اينجا رفته بوديم كنار دريا البته شب بود ديگه
اينم دست منه آخه اون موقع تازه ميخواستي بدون كمك بشيني
يكم جابه جا شدي فكر كردم ميخواي بيفتي عروسكم
ف
اين كيف دوربينو مگه ولش ميكردي
اينجا بغل خودميا
اينجا هم بغل مامان هاجر هستي
اينجا هم رفته بوديم خريد اين دوتا جوجو هم پارميدا وبرديا هستن (دختر عمو وپسر عموي آرتميس)
اينجا خونه عمو بوديم شما مشغول بازي(ببخشيد پشتش به شماست)
اينجا من خواب بودم اومدي بيدارم كردي جوووجوو
اينجا هم داريم وسايلمونو جمع ميكنيم برگرديم
ميخواي از پشت دوربين منو نگاه كني دالي بازي كنيم
اينجا هم در مسير برگشت توي ماشين خوابت برد نفسسسسم