همكاري با ماماني
دختر نازم توي همه كارها بمن كمك ميكني حتي توي نوشتن وبلاگت اين حس همياريت منو كشـــــــــــته محاله بخوام كاري انجام بدم وشما حضور نداشته باشي اونم حضور پررنــــــــگــــــــــ
اين يه چشمه از فعاليت هاي شماست
خانم مهندس سيستم كه مشكلي نداره؟؟؟؟
ميشينم روي مبل كه لپ تاپ بيچاره مثلا يكم در امان باشه اما يادم ميره شما از ديوار راست هم ميتوني بالا بري
كه ناگهان فاصله دستهاي مبارك با كيبورد كمتر ميشه وماماني در يك حركت برق آسا لپ تاپو ميگيرم بالاي دستم
ببين چه نگاهي ميكنه ( اااا ماماني وبلاگ خودمه بزار بنويسم ديگه ... )حالا يه لحظه فكر كنيد من چطوري اين عكسو گرفتم هم لپ تاپ دستمه هم دوربين خـــــــــــبــــــ ديگه اينجورياس ديگه
نخير فايده اي نداره بايد برم كامپيوتر پيشرفته خودتو بيارم
يه كوشولو باهاش سر گرم ميشي
اما هر كاري ميكني وبلاگت باز نميشي ماماني
به هر شكلي كه شده ميخواي ببيني اشكال كار از كجاست
نخير بايد يه كار اساسي كرد اينجا دست به كار شدي اما ديدي راه به جايي نميبره برگشتي بمن نگاه كردي كه بـــــــله عكس هاي خودتو ديدي و با خوشحالي تمام اومدي سمت من
متاسفانه چاره اي جز خاموش كردن نداشتم دوستهاي گلم فعلا باي