اسباب كشي
نفسسسس خاله خييييليييي شيطون بلا شدي يعني واقعا از ديوار راست بالا ميري هااا اگه الان توي اتاقت باشي تا سرمو برگردونم تشريف بردين آشپزخونه به سرعت نور جا به جا ميشي حالا تصور كن ما چطوري با وجود شما اسباب كشي كرديم يه نفر از ما بايد مدام مواظب تو بود.
ميگي نه نگاه كن:
اينجا گذاشتم بشيني كه مثلا عكس بگيرم
.
10 تا عكس گرفتم كه شد اين به محض نشستن ميخواستي بري سمت وسايل ديگه
خاله جون از اين زاويه هم لفطايه عكس بگير
فداي نگاه كردنت بشم اينجا كم كم حوصله ات سر رفته بود آخه نميتونستي
براي خودت هرجا ميخاي بري
آرتميس خاله در حال كمك كردن خخخخخخخخ
خيليي كلافه بودي ببين
رفتيم توي اتاق خودت كه اونجارو مثلا مرتب كنيم
خرسي جون بيا ميخوام ماساژت بدم
اينجا همه چيز بر وفق مرادت بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی