آرتميس عزيزمآرتميس عزيزم، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

@@ عشق و زندگي = آرتميس @@

روز مادر

    when i came drenched in the rain………………… وقتی خیس از باران به خانه رسیدم brother said : “ why don’t you take an umbrella with you? برادرم گفت: چرا چتری با خود نبردی؟ sister said:”why didn’t you wait untill it stopped” خواهرم گفت: چرا تا بند آمدن باران صبر نکردی؟ dad angriliy said: “only after getting cold you will realise”. پدرم با عصبانیت گفت: تنها وقتی سرما خوردی متوجه خواهی شد but my mom as she was drying my hair said” ...
1 ارديبهشت 1393

نوروز93

آرتميس عزيزم دومين نوروزت مبارك باشه نفسم     یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باش    ...
28 اسفند 1392